یکی از چالش های اصلی در کنترل ترافیک سرعت گیر 33*90 به روشی ایمن و کارآمد است. کارایی را می توان به عنوان معیاری از سطوح حرکت نسبت به اهداف یک سیستم حمل و نقل خاص و منابع مالی مورد نیاز برای عملکرد آن در نظر گرفت.
به عنوان مثال، راه آهن را می توان کارآمد دانست که بتواند نیازهای سفر مشتریان خود را با حداقل هزینه برآورده کند. اگر یک جایگزین (به عنوان مثال، خدمات حمل و نقل) نیز بتواند نیازهای مشتری را برآورده کند، اما با هزینه کمتر، ناکارآمد تلقی می شود.
سرعت گیر برای کاهش یا حذف تصادفات، دلیل مهم دیگر برای کنترل ترافیک است. به خلبان خطوط هوایی باید در مورد بادهای شدید در فرودگاه مقصد هشدار داده شود.
همانطور که یک راننده خودرو باید در مورد یک پیچ یا تقاطع خطرناک در پیش رو هشدار داده شود. سرعت گیر به عنوان هدف اصلی خود مدیریت حرکت افراد و کالاها تا حد امکان کارآمد و ایمن است.
با این حال، اهداف دوگانه اغلب در تضاد هستند یا حداقل با هم رقابت می کنند. به عنوان مثال، موارد مکرری وجود دارد که در آن خطوط هوایی تجاری در فرودگاه مبدأ خود تا زمانی که مجوز فرود در مقصد را دریافت کنند، روی زمین نگه داشته می شوند.
مجوز تنها زمانی داده میشود که فرودگاه مقصد تشخیص دهد که تعداد هواپیماهایی که انتظار میرود در یک زمان خاص وارد شوند به اندازهای کم است که کنترلکنندههای ترافیک هوایی محلی بتوانند به هواپیما در فرود بدون اضافه کردن مالیات بر محدودیتهای انسانی و به خطر انداختن ایمنی کمک کنند.
در ترافیک جادهای، تقاطعهایی با چراغهای راهنمایی (به عنوان مثال، نشانهای سبز، کهربایی و قرمز) اغلب یک خط مجزا با یک پیکان سبز روشن اضافه میکنند تا امکان گردش به چپ بدون ترافیک مخالف را فراهم کند.
این اغلب منجر به دورههای طولانیتر غیر سبز در تقاطع میشود که باعث افزایش تاخیر و کاهش کارایی و تحرک میشود. سرعت گیر همیشه با تلاش برای ارضای اهداف متضاد ایمنی و تحرک همراه خواهد بود.